اینجا ساعت به وقت بی هوشیه!!!! سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, :: 16:14 :: نويسنده : علي محمدي
بچه ها دیگه خنده بسه بذارین یه کم با احساساتتون بازی بشه و بیدار شین. نمی دانــــــــســــت کــه به قــــــربانــــگاه میـــــــــبرنــــــدش
دست های کوچکش
به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد التماس می کند : آقا... آقا "دعا " می خری؟ و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند و برای فرج آقا "دعا " می کند.... اشکهایم که سرازیر میشوند......
دیری نمی پایدکه قندیل می بندد... عجیب سرد است هوای نبودنت من رنج آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زند اما سکه صدقه رهگذر خودخواهی آن را می خشکاند احساس کرده ام. - چارلی چاپلین - نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
||
![]() |