اینجا ساعت به وقت بی هوشیه!!!!
دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 15:41 :: نويسنده : علي محمدي

اگه قرار باشه ضدحال رو با يه مثال تعريف كني اون مثال چيه؟

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 11:58 :: نويسنده : علي محمدي

 

بر بلندای تمامی تفکرات مثبت‌گرای خویش،

محکم بایست

و با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به دریا نگاه کن،

هر آنچه که در خود می‌جویی را

در گستره‌ی پرتلاطم دریا خواهی یافت.

 

و

 

آنگاه

 

مشکلاتت را به دریا بسپار

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 11:48 :: نويسنده : علي محمدي

                      

 

 

آب پرتقال با پالپ

3 پیمانه

شکر

به میزان لازم ( 4 قاشق ریختم )

رنده پوست پرتقال

1/3 قاشق چای خوری

نارنگی

خیلی کوچیک و خیلی نازک برش خورده 1  تا 2 عدد

 

 

 

 

 

شکر و آب پرتقال رو مخلوط کنید و آنقدر هم بزنید تا شکر آب شود. رنده پوست پرتقال را اضافه کرده 1/4 قالب بستنی رو آب پرتقال بریزید و بزارید داخل فریزر تا یخ ببندد.

 سپس برشهای خیلی نازک نارنگی رو با کمک انگشت بچسبانید به دیواره های قالب و آب پرتقال بریزید و بگذارید داخل فریزر تا یخ ببندد.  من الان نميدونم چرا اين پست اينجاست.

طرز تهیه :

 

مواد لازم :


دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 11:30 :: نويسنده : علي محمدي

عشقبازی به همین آسانی است
که گلی با چشمی
بلبلی با گوشی
رنگ زیبای خزان با روحی
نیش زنبور عسل با نوشی
کارهموارۀ باران با دشت
برف با قلۀ کوه
رود با ریشۀ بید
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه
چشمه‌ای با آهو
برکه‌ای با مهتاب
و نسیمی با زلف
دو کبوتر با هم
و شب و روز و طبیعت با ما!


عشقبازی به همین آسانی است…

 

 

شاعری با کلماتی شیرین
دستِ آرام و نوازش‌بخش بر روی سری
پرسشی از اشکی
و چراغ شب یلدای کسی با شمعی
و دل‌آرام و تسلا و مسیحای کسی یا جمعی
عشقبازی به همین آسانی است…
که دلی را بخری
بفروشی مهری
شادمانی را حرّاج کنی
رنج‌ها را تخفیف دهی
مهربانی را ارزانی عالم بکنی
و بپیچی همه را لای حریر احساس
گره عشق به آن‌ها بزنی
مشتری‌هایت را
ببری تا لبخند

عشقبازی به همین آسانی است…
هر که با پیش سلامی در اول صبح
هرکه با پوزش و پیغامی با رهگذری
هرکه با خواندن شعری کوتاه با لحن خوشی
نمک خنده بر چهره در لحظۀ کار
عرضۀ سالم کالایی ارزان به همه
لقمۀ نان گوارایی از راه حلال
و خداحافظی شادی در آخر روز
و نگهداری یک خاطر خوش تا فردا
و رکوعی و سجودی با نیت شکر

عشقبازی به همین آسانی است.

 

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 11:27 :: نويسنده : علي محمدي

 

http://www.taknaz.ir/news_cats_252.html

کاش وقتی زندگی فرصت دهد گاهی از پروانه ها یادی کنیم.....

کاش بخشی از زمان خویش را وقف قسمت کردن شادی کنیم....

کاش وقتی آسمان بارانیست اززلال چشمهایش تر شویم....

کاش شب وقتی تنها میشویم با خدای یاس ها خلوت کنیم....

کاش بین ساکنان شهر عشق رد پای خویش را پیدا کنیم.....

کاش با الهام از وجدان خویش یک گره از کار ه دلها وا کنیم......

کاش رسم دوستی را ساده تر مهربانی تر آسمانی تر کنیم......

کاش در نقاشی دیدار مان شوق ها را ارغوانی تر کنیم.......

کاش وقتی شا پرک ها تشنه اند ما به جای ابر ها گریان شویم.....

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 11:24 :: نويسنده : علي محمدي

 

مخ زنی در کشورهای مختلف !! (طنز) www.taknaz.ir
 
 
فرانسه :
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!
دختر: با کمال میل موسیو!

ایتالیا :
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با
کمال میل می پذیرم!

انگلیس :
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!

و اما ایران :

پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ...
پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ...
ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ...
ســــــــــــس ... ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس ...
پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ...
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم!
 
دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 11:16 :: نويسنده : علي محمدي

 

اتفاقی چشمم به یه مطلبی خورد که خیلی خوندنی و جالب بود، گفتم واسه بقیه هم بفرستم
یه جور کل کل شاعرانه ست که شاعرا جواب همدیگه رو دادن با شعراشون بخونی ضرر نمی کنی :


شعر اول رو حمید مصدق گفته بوده که فکر کنم همه خوندن یا شنیدن :



تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من كرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان می دهد آزارم
و من اندیشه كنان غرق در این پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سیب نداشت


بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:



من به تو خندیدم
چون كه می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیك
لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد
گریه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تكرار كنان
می دهد آزارم
و من اندیشه كنان غرق در این پندارم
كه چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت


و از اونا جالب تر واسه من جوابیه که یه شاعر جوون به اسم جواد نوروزی بعد از سالها به این دو تا شاعر داده
که خیلی جالبه ( این مطلب رو اتفاقی توی وبلاگ همین آقا خوندم ) بخونید :


دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت


جالب بود نه ؟

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 10:56 :: نويسنده : علي محمدي

من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم:
1.الان توی اینترنتی
2. الان توی وبلاگي

3. یک انسان هستي
4.الان داری پست منو میخونی
5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ
7.الان داری امتحان میکنی
8.الان خنده ات گرفت
9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته ام
10. الان چک کردی ببینی واقعا جا انداختم عدد 6 رو یا نه
11. الان باز خندیدی
12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم
13. الان چک کردی ببینی کدومه
14. پیداش نکردی و داری فحشم میدی
15. ولی نمیدونی که منم درم به تو میخندم چون منظورم عدد 1 بود که 8 بار تا الان نوشتم

ووي ووي چه آدم مردم آزاريم من.

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 10:42 :: نويسنده : علي محمدي

بچه توجه نمودين كه ما ديگه ترم بوقي نيستيم؟

اصن ترم جديد ميتونيم به ترم بوقيا فخر را بفروشيم.

خداحافظتون ترم بوقيا

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 10:30 :: نويسنده : علي محمدي
به گزارش تابناک به نقل از فارس ، گربه‌های شهر شیراز با ورود به نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی شیراز موش‌های گران‌قیمت این نمایشگاه که قیمت هر کدام ۵ میلیون تومان بود را به عنوان شام خوردند.
 
به گزارش فارس از شیراز، وضعیت ساختمان قدیمی جهاددانشگاهی شیراز و نفوذپذیری پنجره‌های آن موجب شد تا شب گذشته گربه‌های خوش‌‌شانس شیرازی به نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی وارد شوند و موش‌های بسیار گران‌قیمت اسکان یافته در این نمایشگاه را به عنوان شام خود قرار دهند. 
بر اساس این گزارش، این موش‌ها c۵۷ نام دارند و تعداد آنها حداقل ۴ عدد بوده که هر کدام حدود ۵ میلیون تومان قیمت داشتند و از آنها برای آزمایش‌هایی در زمینه سرطان استفاده می‌شده است. 
گفتنی است، قرار است امروز رئیس بنیاد نخبگان در سفر خود به شیراز از این نمایشگاه بازدید کند

در حال حاضر ما بايد به گربه هاي شهرمونم حسودي كنيم.اي خدااااا

پيوندها


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 52
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 361
بازدید کل : 12789
تعداد مطالب : 332
تعداد نظرات : 1009
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 52
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 361
بازدید کل : 12789
تعداد مطالب : 332
تعداد نظرات : 1009
تعداد آنلاین : 1