اینجا ساعت به وقت بی هوشیه!!!! شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, :: 11:47 :: نويسنده : علي محمدي
هنگامی که ما ایرانیا میخوایم کسی رو ستایش کنیم؛ هنگامی که میخوایم ناسزا بگیم یا نیش و کنایه بزنیم؛ برو شازده...! شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, :: 11:44 :: نويسنده : علي محمدي
احمق بحث نکن شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, :: 11:43 :: نويسنده : علي محمدي
بین هزاران"دیروز" و میلیونها "فردا" ؛ سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 13:6 :: نويسنده : علي محمدي
آیا می دانید که اگر شما در حال حمل قرآن باشید
سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 13:5 :: نويسنده : علي محمدي
چقدر خنده داره که 60 دقیقه دیدن فوتبال یا سریال مورد علاقمون مثل برق و باد و به شیرینی میگذره اما 15 دقیقه عبادت خدا رو با بی میلی انجام میدیم, انگاری که صد سال قراره طول بکشه... چقدر خنده داره که روزانه هزار جور دله دیگران رو میشکنیم و انواع و اقسام گناه رو انجام میدیم اما هممون هم انتظار داریم که عاقبت بهشتی بشیم.....
و چقدر خنده داره همین که مشکلمون حل شد بعد از چند روز دوباره خدا رو فراموش میکنیم....
خنده داره؟؟نه عزیزم تاسف آوره خدا جون خودت ماهارو به جوونیمون ببخش....سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : علي محمدي
چقدر خوبه صبحا کاز خواب پا میشیم بگیم: خدایا!
بارها دقیقا همان جایی دستم را گرفتی که می توانستی مچم را بگیری!!! امروز را به امید آن که در آغوشم بگیری آغاز کردم.
بسم الله.....
نمیدونم این شعر از کیست ولی خیلی زیباست
سخت آشفته و غمگین بودم… به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…
خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم…
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !
اولی کامل بود، دومی بدخط بود بر سرش داد زدم…
سومی می لرزید… خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود…
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید…
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
” به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند”
” ما نوشتیم آقا ”
ادامه مطلب ... سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 12:58 :: نويسنده : علي محمدي
حادثه زلزله بوشهر موجب غم و اندوه فراوان گردید. سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 12:55 :: نويسنده : علي محمدي
انسان های بزرگ در باره عقاید سخن می گویند. دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, :: 12:40 :: نويسنده : علي محمدي
خوش خرامان می روی ای جان جان بی من مرو یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:, :: 10:36 :: نويسنده : علي محمدي
اهل هر مرام و عقیده ای هستیم باشیم.احترام اینان واجب است. این پلاک و استخوان از من به صف جا مانده است یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:, :: 10:28 :: نويسنده : علي محمدي
مرابه خانه زهرای مهربان ببرید به خاک بوسی آن قبر بی نشان ببرید به نظرتون اگه قرار باشه شيطان قابل رويت بشه به شكل زنه يا به شكل مرد؟ دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, :: 15:23 :: نويسنده : علي محمدي
این خارجی ها با ابداع کلمه lol به جای loud out laugh
دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, :: 15:11 :: نويسنده : علي محمدي
دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, :: 15:5 :: نويسنده : علي محمدي
دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, :: 8:23 :: نويسنده : علي محمدي
بچه ها متاسفانه در همین اول سال نو یکی از هنرمندای جوانمون رو از دست دادیم که با اهدای عضو خودش رو زنده نگه داشت........روحش شاد........ عسل بدیعی نزدیک به یک سال پیش بعد از ثبت نام کارت اهدای عضو، در دفتر یادبود مربوط به اهدای عضو، عباراتی را نوشت که ماندگار شد. عسل بدیعی در این دفتر یادبود مینویسد: “سلام دوستان مهربان عزیزان….. یاران از خداوند متعال خواستار توانی چون کوه و ارادهای چون آهن استوار و پایدار هستم تا یاری بخش راه سپید عشقتان باشد خداوند یاریبخشتان با احترام ۹۱/۲/۲۹″
و حالا قلب و دو کلیه، ریه، کبد و هر آنچه که از اعضای عسل بدیعی قابل اهدا بود، یاریبخش این راه شد و به چند تن زندگی دوباره بخشید.
روحش شاد یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 12:3 :: نويسنده : علي محمدي
92جان ! خواهشن سال خوبی باش ! این که تو فیلما نشون میدن زن با پاشنه بلند میدوئه ، همش جلوه های ویژس … … . . داداشم زد شیشه ادکلونو شیکوند ، با عجله میگه زود باش چند تا لباس بیار بکشیم روش حیفه ! تو کف مدیریت بحرانشم … ![]() . . . مهمون اومده خونمون جلوش پا شدیم میگه بشینید توروخدا برای من پاشدید؟ په نه په همینجوری خوشحالیم، داریم موج مکزیکی میریم ![]() . . . دیشب مهمون داشتیم خواهر کوچیکم داشت چایی تعارف میکرد ، به زن عموی بابام که رسید به خواهرم گفت : الهی پیر شی ؛ آبجیه منم که معنیه این حرفو نمیفهمید گفت الهی خودت بمیری … ![]() تا نیم ساعتم رفت تو اتاقش گریه کرد ! . . . یارو عهد میکنه اگه دانشگاه قبول بشه ننه اش رو با پای برهنه بفرسته کربلا ![]() . . . ﺗﻮ ﺟﻤﻊ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﻃﺮﻑ ﺩﻭ ﺷﺨﺼﯿﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺯﺭﺕ ﻭ ﺯﺭﺕ ﻣﯿﺰﺩ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﮑﺸﺖ ، ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻦ ﯾﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻮﮔﻮﻟﯽ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻧﮕﺎﺕ ﻣﯿﮑﺮﺩ ! ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻧﮑﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻤﻮﻧﻢ ﺩﻭﺷﺨﺼﯿﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ؟ ![]() ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ : ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻢ ﺑﯽ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺑﻮﺩ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﻪ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ ! ![]() ﯾﻨﯽ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎ ، ![]() ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﯿﮑﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﺟﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ؛ بعدشم دارم میرم یونیسف ! . . . روز انتقام نزدیکه . . . یه روز میاد که یخچال میاد در اتاقمونو هی باز میکنه ، هی میبنده . . . بعلههه ![]() یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 11:49 :: نويسنده : علي محمدي
بعضیها شعرشان سپید است، دلشان سیاه …
یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 11:37 :: نويسنده : علي محمدي
نرم نرمک می رسد اینک بهار، خوش بحال روزگار، خوش بحال چشمه ها و دشت ها علف های هرز و گلها هم زمان از خاک سربر می دارند یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 11:10 :: نويسنده : علي محمدي
یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 10:58 :: نويسنده : علي محمدي
اردیبهشت : نه تنها قادر به پرداخت اجاره خانه خود نمی شوند بلکه از صاحبخانه خود پول دستی هم می گیرند. خرداد : کارت تلفن تغلبی نصیبشان میشود. تیر : به دلیل سوراخ بودن جیبشان ۲۴۰ تومان از دست میدهند. مرداد : دچار یک خود درگیری عجیب می شوند. شهریور : کلید های خانه را گم می کنند. مهر : به یک مسافرت خارجی می روند البته در خواب. آبان : چک هایشان برگشت می خورد البته در بیداری. آذر : لامپ تصویر تلویزیونشان می سوزد. دی : در حالی که سوار اتوبوس هستند یکی از هم کلاسیهای خود را سوار بر ماکسیما می بینند. بهمن : همه دنیا روز تولدش را فراموش می کنند. اسفند : جوهر خودکارشان بر پیراهنشان پس میدهد تا بیش تر از همیشه تابلو شوند |