اینجا ساعت به وقت بی هوشیه!!!! یک شنبه 18 فروردين 1387برچسب:, :: 12:7 :: نويسنده : علي محمدي
بچه ها دیروز هفدهم اولین روز رسمی دانشکدمون بود خیلی چیزای جالب دیدم مصلن راهرویی که شمشادا به هم رسیده بودن و بایستی برای رسیدن به اونورش خم میشدیم و میرفتیم ویا اون دوتا نهالی بود که تو روز درختکاری کاشته بودنا یادتونه؟ اونا بزرگتر شده بودن وحتی چمنای سبز دانشکده که منظره ی دلنوازی شده بود.
ولی یه چیز بیشتر از همه نظر منو به خودش جلب کرد و کلی هم شبش بهش(قافیه رونی رو حال کردین؟) خندیدم و اون این بود که هیچکدوم از همکلاسیا به هم نه سلام کردن نه عیدو تبریک گفتن یه جوری از کنار هم رد میشدیم دلمون میخواست سلام کنیما ولی نمیشد.
حالا از اونجایی که من خیلی آدم دس به خیری هستم از طرف پسرا به دخترا میگم: سلام
وهمچنین از طرف دخترا به پسرا میگم: سلااااااااااااامممممممممم
دیدین همه چی حل شد.
خدایا منو از اینا نگیر!!!!!!!
همه با هم بگین آآآآآآآآآآآآمیییییییین
آهرین.
حالا فعلن خدافظ میخوام برم کار خیر کنم(ای تف تو ریا و ریاکار) نظرات شما عزیزان: سعیده
![]() ساعت11:42---22 فروردين 1392
آقای boyمن نظر شما رو نخواستم
boy
![]() ساعت18:36---19 فروردين 1392
are be nazar man nazar nadin
chera nazar nadin? boy
![]() ساعت21:35---18 فروردين 1392
daneshgaho tafkik konan ke hadeaghal taklif khodemono bedonim
![]() پيوندها
|
|||
![]() |