سلااااااااااااااااااااام بچه ها،بالاخره بعد يه ماه سوتيها رسيد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

از اين به بعد سعي ميكنم هر ماه سوتيها رو جمع كنم و اگه به حد نصاب رسيد بذارم تو وبلاگ و ميدونم كه بعد 4 سال اگه سوتيهامون منتشر بشه ميزنه رو دس دهخدا، پس سعي كنين از اين به بعد سوتي بدين تا ركورد بزنيم.............

****هرچند دوست نوبل هيچوقت سوتي نميده اما انسان جايزالخطاس ممكنه هرچند مدتي يه بار تو كلاس زبان كلوچه رو به شكل گاز ببينه.........(ولي خدايي هيچ شباهتي به گاز نداشت استاد سوتي داد نه من.)

****حالا بريم سراغ سوتيهاي خود نوبل:

اولا كه جناب نوبل صبر ميكنن صبر نميدن حالا چه اصراري داري سر كلاس همش از بچه ها يه دقيقه صبر بگيري من نمي دونم............

دوما قربون اون گويش قشنگ و من درآورديت برم كجا ديدي به بستيم بگن بستيديم و به مي بازيم بگن ميباخيم و به خيلي چيزلي ديگه خيلي چيزاي ديگه اي بگن...

سوما هر تشويقي كه تشويق نشستن نيس، وقتي سر كلاس زبان تشويقت ميكنيم يعني ادامه خدمت به خلقتو انجام بده نه اينكه بشيني سرجات....

چهارما (بچه ها اين سوتي تو خوابگا رخ داده ) من نميدونم جناب نوبل شبكه سوئز رو تو ماهواره ديده يا تلويزيون ايران كه وقتي داشتيم reading رو ميخونديم با تعجب به من گفت مگه يه شبكه تلويزيوني اينقد ارزش داره كه بخاطرش يه كشور از المپيك حذف بشه........گرفتين چي شد نوبل ما canal suez رو شبكه تلويزيون ميبينه!!!!!!

پنجما و ... ولي تو غصه نخور قربونت برم ما همه ميدونيم هدفت خدمت به خلقه......

****و بالاخره سوتيهاي خانم سوتي زاده (بقول آقاي دارگوش)

گويا همه ديگه سوتي جشن مهرگان رو ميدونن هركيم نميدونه به مديريت دانشگا مراجعه كنه...

ولي نسترن جان خودمونيم اصلا تنوين داره نه ان

**** اي آزيتا    اي نماينده سابق     اي تهران رو        اي گشت ارشاد        هرچند رفتني هسي و انالله و انا اليه راجعون (فاتحه مع صلوات) ولي هيچكدوم از اينا دليل نميشه كه ما سوتيهاي تو رو ننويسيم.

1-آزيتا تو گچساران شما به حيوون ميگن حيون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

2-هرچند سر كلاس نبودم اما همكار عزيزم نوبل گزارشات كاملي به من داد ولي من هرچي گزارشات رو زير و رو ميكنم نمي فهمم آزيتا به قفس گفته قفل   به قفل گفته قفس   قفس رو قفل ديده     قفل رو قفس ديده    قفل و قفس رو باهم ديده   بي هم ديده   اصن نديده    هم ديده هم نديده    هيچكدام    همه موارد

خلاصه يه روز نبودم نوبل به اندازه تمام عمرم گيجم كرد........

3-درس اين جلسه ما تلفظ شيخ: ما كه هرچي سعی كرديم تلفظ درست شيخ رو به آزيتا بفهمونيم آزيتا توجه نميكرد از ما اصرار از او انكار، از ما خواهش از او كم محلي ، از ما التماس از او تو گوشي و ... آزيتا جون ما تا قبل از ميلاد مسيح رو كه يادمونه (يادش بخير ) كسي به شيخ نمي گفت shaikh حالا اصلا رو shaikh گفتنت هم كه چشم ببنديم و خودمون رو به كري و كوري بزنيم shoikh رو چيكار كنيم؟؟؟؟؟؟؟؟ دوست نوبل بتو گفت آزيتا نكنه بگي shoikh ولي تو باز هيچ عنايتي ننمودي و به حرف آن ناجوانمرد(number1) گوش نمودي و سخن او را بر زبان آوردي يعني شيخ را shoikh تلفظ نمودي........

نوبتي ام باشه ديگه نوبت پسراس

****سر كلاس ادبيات آقاي محمد ح از رو شعر ادبيات خوند،سوتيهاي زيادي داد مثلا خاكستر رو خوند khaksetar البته هيچ اشكالي نداره ها شما بخون khaksotar ، setarkhak ،سرتو خاك ، خاكتوسر و ... خلاصه هرچه ميخواهد دل تنگت بگو مهم نيته ما ميدونيم هدفت خدمت به خلق بود هول شدي اشتبا خدمت كردي، بقيشو هم نميگم كه ديّار رو خوندي ديار و در وطن خويش غريب رو هم بد خوندي ، كلا نميگم كه آبرو شعر اخوان رو بردي .... ما كه به كسي نگفتيم شمام به هركي گفتين بگين به كسي نگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!

****نوبتي ام باشه نوبت آقا حسامه

اي پسران خوابگاهي، اي غيورمردان ، جان من، جان دوستم ، جان دوستش ، جان خودش بگذلريد ساعتي لالا كند من يادم است او از كوچكي مشكل كم خوابي داشت استادمان كه جوان است و يادش نمي آيد در واقع عمرش قد نميدهد ....... آقا حسام از اين به بعد خواستي stretch كني جلو استاد انجام نده جوونه و خام هنوز نميدونه كه تو نميدوني كه سر كلاس نبايد stretch كني، بنده حقير از طرف استاد و ساير غيوران خوابگاهي از تو عذرخواهي به عمل مي آورم و اميدوارم كه مارا عفو كني و نگويي بخشش لازم نيست اعدامش كنيد......

****آقاي محمد ط

حقيقتش منكه نفهميدم شما از رو درس چي خوندي ، دوستم كه نفهميد شما از رو درس چي خوندي ، دوست دوستمم نفهميد كه شمه از رو درس چي خوندي ، پسرام كه مطمئنم نفهميدن شما از رو درس چي خوندي چون يكي مثل آقاي علي مشتاقي هميشه داره با گوشيش بازي ميكنه و ما بالاخره نفهميديم برد يا باخت ، آقا حسامم كه مشغول stretch شون هستن ، آقا دارگوشم تو فاز عشق 5سالگيشه ، آقاي قنبري ام مشغول سوا پرسيدنن ، آقا محمد جوادم در فكر چروك كردن جزوه هاي دوست نوبله ، number1 هم تو فكر مطالب وبلاگه ، آقاي محمد ح هم تو فكر دزديدن ليست حضور و غياب از نسترنه ، نوبل و دوستشم تو فكر اينن كه چجوري سوتيهاي تو رو بنويسن كه وقت كم نيارن ( به جان خودم هزار پا هم بوديم وقت كم مياورديم ) خلاصه هيچكس نفهميد از رو درس چي خوندي خودت چطور ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

****واما آخرين مورد number1

جناب نامبر1 وجدانا ديگه خسته شديم و نميتونيم سوتيهاي تو رو بنويسيم فقط يه سوال:ميشه بگي تو كدوم دايرة المعارفي به شكم گفتن kom ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بجه ها جون هدف از نوشتن اين مطالب موارد زير است لطفا به ترتيب حفظ كنيد...(تاكيد ميكنم ترتيب مهم است)

1-خدمت به خلق خدا

2-زندگي كردن نه زنده بودن

3-ميازار موري كه جانم به قربانت ولي حالا چرا عاقل كند كاري كه باز آيد به كنعان غم مخور

صحبت جدي:بچه ها ما سوتيها رو مينويسيم (بيكاري و هزار درد و مرض ) شما اگه ناراحت ميشين سعي كنين سوتي ندين هرچند پچ پچم كه كنين اخبارش به دست ما ميرسه!!! همچنين از اونجايي كه ما دو بيكار سوتي بچه ها تو خوابگا رو مينويسيم از آقايون بيكار هم خواهشمنديم سوتيهاي خوابگاهيشونو به ما تحويل بدن (با نامه به پاي كلاغ ببندن بفرسنش ابيوردي).............

اگه بعد از خوندن اين مطالب قصد ترور مارو داشتين خبر بدين لباس ضدگلوله بپوشيم تا فيلم هندي بشه!!!!!!!ميدونيم هركي اين مطلبو ميخونه حداقل يه لبخند ميزنه (تف تو اعتماد به سقف ) پس خواهش ميكنم نظر بدين تا بشه بنزين ما براي ماه آينده...

                    *****هم اكنون نيازمند ياري سبزتان هستيم  «بانك نوبل و دوستش»*****

   تهيه كنندگان زجركشيده ، شب نخوابيده ، به فكر خود فشار آ ورده ، روي سوتيها تحقيق كرده و ...

                                                                                                          نوبل و سعيده

نظرات شما عزیزان:

مخمل خان از خونه مادربزرگه

ساعت14:31---10 آبان 1391

چه کلاس پر سوتی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: