اینجا ساعت به وقت بی هوشیه!!!! شنبه 13 آبان 1391برچسب:, :: 16:20 :: نويسنده : علي محمدي
سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشم های کوچک تو خلاصه شده است.
سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین علیه السلام رها بودی و پا به پای آبله، زخم هایش را به جستجو. سلام بر کوچکی گام هایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها مانده ات. سلام بر تو که آتش، کوتاه تر از دامنت نیافت. تو را خوب تر از شام غریبان، زینب می شناسد و تو بهتر از همه، شام غریبان را. شام غریبان، تو را خوب می شناسد؛ تورا که آن قدر پدر پدر کردی و «یا عَمَّتِیَ و یا أُخْتَ أَبِی! أیْنَ أَبِی» گفتی تا در روشنای حضور حسین علیه السلام غوطه ور شدی. سلام بر تو؛ به آن زمان که در هیاهوی غبار و سوار، اشک و مشک و ستیغ و تیغ، حسین علیه السلام را در خلسه و خون و خاکستر رها دیدی. از اندوه و داغ و دلتنگی، بوی تو به مشامم می رسد و هرگاه نام تو را می نویسم، هیچ واژه ای را توان توصیف اندوهت نیست. از کنار شط تا وادی نخله، از مرشاد تا به حلب و از دید نصرانی تا به عسقلان، تو بودی همدم تنهایی بابا. سلام به تو ای سئوال بزرگ تاریخ! پس از گذشت قرن ها آیا آبله پاهایت خوب شده است؟ چه فاصله ی کمی بود بین ولایت پدر تا افتادن سر پسر عیدتان مبارک ![]() تشکر میکنم از کاربر عزیز و فعالمونwineston نظرات شما عزیزان:
agha mohamadi tashakor nemikhad ma zamin khordatim salar
پيوندها
|
|||
![]() |